مهر ماه
سلام عزيزترينم سلام دوستای گلم 10 ماهگیت با کلیییییییییییییییییی تاخیر مبارک شیرینم اين چند وقته اصلا فرصت نكردم وبلاگتو اپ كنم، الان نميدونم از كجا شروع كنم ... خدارو شكر همه چي خوبه و شما هر روز شيرين تر و خواستني تر ميشي ، هر وقت كاري داشته باشم و يا خريدي داشته باشم با هم ميريم بيرون و شما اولش خوبي و لي كم كم اذيت ميكني خوابت ميگيره نميدوني چه جوري بخوابي كه بعد از يه نيم ساعت كلنجار رفتن ميخوابي... تو اين مدت خيلي بيرون رفتيم. سه شنبه و پنج شنبه هم كه طبق معمول ميريم كلاس، صبح زودتر از شما بيدار ميشم خودم اماده ميشم بعد با نازو قربون صدقه شما عسل طلا رو بيدار ميكنم كه تا پشماتو باز ميكني ميخندي، ولي بعضي موق...
نویسنده :
مامانيه نيكا
17:12
پاااااااااااااااااااااييز
واي من عاشق پاييزم پاييز بود كه با بهترين مرد دنيا ازدواج كردم... پاييز بود كه دختر نازمو خدا بهم هديه داد... عاشقتم پاييززززززز... ...
نویسنده :
مامانيه نيكا
2:31
دختر خوشگلممممممممممممممم
برام هیچ حسی شبیهه تو نیست کنار تو درگیر ارامشم همین از تمام جهان کافیه همین که کنارت نفس میکشم تو زیبا ترین ارزوی منی... ...
نویسنده :
مامانيه نيكا
1:49
روزهای اخر تابستان
سلام عسلم چند روز بود كه سرما خورده بودي و البته هنوز ادامه داره، دكتر رفتيم واسه سرفه يه شربت داد كه واقعا معجزه كرد الان خداروشكر ديگه سرفه نميكني ولي ابريزش بيني همچنان ادامه داره، اميدوارم زودتر خوب شي دفعه پيش كه رفته بوديم دكتر، دكتر شك كرده بود شايد اسم داشته باشي ولي بابايي به من نگفته بود كه ناراحت نشم، اين سري كه رفتيم دكتر گفت سرما خوردي و اسم اصلا نداري خداروووووووو شكر دكتر ميگفت وقتي سرما ميخوري تا ٣ روز سرما تو بيني هست بعد به سمت گلو ميره و يك هفته تا دو هفته طول ميكشه كه از بدن بيرون بره . البته همه همینطورن نه فقط تو عسل خانوم... هفته پيش پنجشنبه كه كلاس داشتم شما پيش بابايي موندي ، من صبح زود بيدار شدم كلي به ب...
نویسنده :
مامانيه نيكا
20:26
9 ماهگیت مبارک عسلم
سلام عزيزترينم چند وقته در مورد كارات و شيرين بازيات ننوشتم، عزيز دلم دستت رو به ميز tv، تخت، مبل، كاز ، لباس شويي و هر چي كه فكر كني ميگيري و بلند ميشي، چند وقته ياد گرفتي از ذوق زياد جيغ ميكشي، هر چيزي كه رو زمين باشه اول خوب بهش دقت ميكني و با دستات خوب بررسيش ميكني و بعد ميخورررررريش... چند روز پيش بابا بهزاد واست روروعك سفارش داد كه دقيقا روز دختر رسيد، بنظر من رورعك زياد خوب نيست و الان هم خيلي كم توش ميذارمت ولي خيالم راحته بخاطر اينكه كمرت سفت شده و همينطور پاهات فكر نميكنم ضرري داشته باشه ولي تا قبل از اين عمرا ميذاشتم تو رورعك بشيني چون ميدونم واقعا بده ... خلاصه ماماني مباركت باشه يكي دو هفته هست هوا خيلي خيلي سرد ش...
نویسنده :
مامانيه نيكا
16:11
دخترم روزت مبارك...
برای دختر گلم یه آسمون عشق میارم برای ناز اون چشاش سخاوت هدیه میارم یک دل پر امید و مهر ، ترانه ساز غصه ها هدیه من به دخترم ، همون غریب بی ریا دخترم روزت مبارررررررك ...
نویسنده :
مامانيه نيكا
0:44
نيكاي نازم
چشمانت را برای زندگی می خواهم اسمت را برای دلخوشی می خوانم دلت را برای عاشقی می خواهم صدایت را برای شادابی می شنوم دستت را برای نوازش می خواهم پایت را برای همراهی می خواهم عطرت را برای مستی می بویم خیالت را برای پرواز می خواهم خودت را نیز برای پرستش میخواهم حالا با تمام وجودم میگویم دوستت دارم…. ...
نویسنده :
مامانيه نيكا
4:03
افتادن از تخت / تولد بابایی
سلام دختر مثل ماهم چند روز پيش يعني دقيقا سه شنبه ٢١ مرداد ، ظهر من حالم خيلي بد بود به بابايي زنگ زدم بابايي گفت الان ميام دنبالت بريم دكتر ديگه تا قبل از اينكه بريم ناهار شما رو دادم و خيالم راحت شد ... خلاصه رفتيم دكتر و تو مطب دكتر كلي خنديدي و بازي كردي دكترم تا ديدت گفت واي چقدر بزرگ و خوشگل شده چه نازه ... يعد دكتر واسه خونه خريد كرديم و اومديم خونه و به عمو علي ( دوست بابايي) و اقا محمد زنگ زديم كه فردا شب به مناسبت تولد بابايي بيان پيشمون ، عمو علي از قبل زحمت كشيده بود و واسه بابايي يه زنجير ( گردنبد) طلا خريده بود... (راستي ماماني روز قبلش يعني دقيقا روز تولد بابايي منو شما با هم رفتيم بيرون و واسه بابايي ادكلن مورد علاقه شو...
نویسنده :
مامانيه نيكا
15:34
20 مرداد 1393 تولد بابایی
بهزادم: روزی که به دنیا آمدی هرگز نمیدانستی زمانی خواهد رسید که آرامش بخش روح و روان کسی هستی که با بودن تو دنیا برایش زیباتر است تولدت مبااااااااااااااااااااااااااااااارک عشقم اینم موش کوچولوی ما تو روز تولد 26 سالگیه بابایش ...
نویسنده :
مامانيه نيكا
19:27