9 ماهگیت مبارک عسلم
سلام عزيزترينم
چند وقته در مورد كارات و شيرين بازيات ننوشتم، عزيز دلم دستت رو به ميز tv، تخت، مبل، كاز ، لباس شويي و هر چي كه فكر كني ميگيري و بلند ميشي، چند وقته ياد گرفتي از ذوق زياد جيغ ميكشي، هر چيزي كه رو زمين باشه اول خوب بهش دقت ميكني و با دستات خوب بررسيش ميكني و بعد ميخورررررريش...
چند روز پيش بابا بهزاد واست روروعك سفارش داد كه دقيقا روز دختر رسيد، بنظر من رورعك زياد خوب نيست و الان هم خيلي كم توش ميذارمت ولي خيالم راحته بخاطر اينكه كمرت سفت شده و همينطور پاهات فكر نميكنم ضرري داشته باشه ولي تا قبل از اين عمرا ميذاشتم تو رورعك بشيني چون ميدونم واقعا بده ... خلاصه ماماني مباركت باشه
يكي دو هفته هست هوا خيلي خيلي سرد شده، و بخاطر همين تغير هوا سرما خوردي الهي من بميرم واست ماماني اولش ابريزش بيني داشتي و بعد سرفه كردن شروع شد، ديروز رفتيم دكتر، دكتر گفت سرما خوردي و دارو اصلا نداد گفت تا يك هفته صبر ميكنيم اگه بهتر نشد دارو ميديم،و ميگفت الان به خاطر هوا بيشتر بچه ها مريض شدن...
دکتر میگفت همه چیزاش عالیه و خیلی هم باهوشه ...
دخترم شبا حالت بدتر ميشه ، با هزار زحمت ميخوابي بعد از چند دقيقه بيدار ميشي گريهههههه ، ديشب نميدونستم چيكار كنم ديگه يه قاشق شربت سرما خوردكي و یه دارو دیگه دادم که اسمشو الان نمیدونم بزور خوردي و بعد بغلت كردم تو خونه را رفتيم اروم شدي و خوابيدي ، خدارو شكر راحت تا صبح خوابيدي دو سه تا پتو كشيدم روت كه گرم گرمت شه يكي دو بارم بهت شير دادم و تو بينيت قطره ريختم، صبح هم كه بيدار شدي صدات خيلي گرفته بود ...
صبحانه تو خوردي و يه كوچولو بازي كردي و الان رو پاهام خوابي، وقتي مامان جون ميخواست بياد پيشمون مريم جون( دوستمون) گفت حتما بگو واست يه سري دارو برای بچه بيارن و مامان جونم با خودش اورد و خدارو شكر دارو تو خونه داشتم...
ديشب كه پتو زياد روت كشيده بودم خيلي عرق كردي ميخوام شب ببرمت حمام ولي نميدونم حمام واست خوبه ويا حالت رو بدتر ميكنه؟
خيلي عكس دارم كه بايد بزارم تو وبلاكت ولي فكر نكنم فعلا فرصت كنم هر وقت تونستم تو همين بست ميذارم
الان مينويسم:
نفسم عزیزم قشنگم زندگیم 9 ماهگیت مبارک
دختر نازم سرما خوردي و خوب شدي ولي دوباره ٢ روزه كه سرفه ميكني و ابريزش بيني داري واي ماماني وقتي تو مريض ميشي دوست دارم بميرم خيلي سخته ، نميتونم مريضيتو ببينم ، اميدوارم هيج بچه اي مريض نشه ...
فردا صبح ترمين دكتر داريم خدا كنه اين دفعه دارو بده تا زود خوب شي، البته خودم تو خونه دارو دارم بهت میدم
هوا خيلي سرد شده و من دوشنبه و پنج شنبه ها كلاس دارم از ساعت 8 تا1 ظهر، طبقه ي پايين يه خانومه هست كه تو رو نگه ميداره همه كاراتو ميكنه ولي من سر كلاس بازم اروم و قرار ندارم مدام دلم پيشته، امروز بخاطر اينكه مريض بودي نرفتم كلاس، اصلا دلم نمياد تو رو صبح زود از خواب بيدار كنم ببرمت ولي چاره چيه ؟ تو اين مدت صبح بابا بهزاد ميرسوندمون ولي ديگه بايد خودمون بريم اخه بابايي ساعت ٦ ميره سركار ، راستي بابايي سریه كار خيلي خوب ميره كه بعد ميگم...
ديگه اينكه منتظرم خونه رو عوض كنيم تا يه سرو ساموني به خونه بديم خيلي چيزا بايد بخريم كه همه رو ديديم بيشتر چيزا رو ميخوايم عوض كنيم ...
چند وقت پيش خاله پريسا ( دوستمون) اومد خونمون با پيكسي( سگشون) اول رفتيم جنگل پياده روي بعد اومديم خونه، من اول فكر ميكردم شايد از پيكسي بترسي كه ديدم اصلا انگار نه انگار اون واسه خودش تو خونه ميچرخيد هر از گاهي هم ميومد بهمون اويزون ميشد
ولي واقعا پيكسي خيلي سگ تميزي بود و من خيلي دوستش دارم
حسابي شيطون شدي مدام جلو لب تابي ، ما لب تاب و وصل ميكنيم به tv تا سريال و اينا ببينيم تو مدام ميري خرابكاري ميكني...
هر جا كه ميرم پشت سرم مياي عاشق حمامي ولي وقتي ميخوام سرتو بشورم نميزاري ماشالله خيلي باهوشي ميدوني ميخوام چيكار كنم نميزاري...
عاشق اون خنده هاي شيرين عسليتم
راستي بابايي يه دوربين خوب واسم خريده كه از شما عسل خانوم عكساي خوشگل بگيرم
عادت كردم بيشتر با گوشيم عكس ميگيرم
جونم برات بگه كه: اينروزا واقعا خيلي خسته شدم احتياج به يه زنگ تفريح دارم، بعضي موقع ها خيلي كلافه ام ميكني ولي به قول معروف نوپا شدي يه چند وقت ديگه خوب ميشي
روروكي كه واست سفارش داديم خوشم نيومد پسش داديم يكي ديگه گرفتيم كه هنوز بدستمون نرسيده، بعضي وقتا واقعا خيلي به دردم ميخوره ميذارمت توش ميريم تو اشبزخونه به كارام ميرسم
خوشگلم هنوز دندون در نياوردي كاشکي زود تردراری راحت شي