جشن خیابونی (karneval der kultur)
سلام عشق کوچولو
چند روزه هوا خیلی خیلی خوب شده دیروز یه جشن خیابونی بود و دیدیم هوا عالیه رفتیم دوسته بابایی و مامانشو ن هم باهامو امدن
خیلی خوب بود هوا خیلی گرم بود شما هم قرمز شده بودی از وقتی به دنیا اومدی با ماشین این ور و اون ور میریم ولی دیروز بدونه ماشین رفتیم با این حال دیروز رو هم رفته خیلی خوب بود .
این جشنه در مورد فرهنگهای کشور های مختلف مثله نوشیدنیهاشون لباساشون آهنگاشون و یه جور دیسکو خیابونی و ... بود.
اینجا بابایی رفته واسه شما خوشکل خانم اب بخره ...
از گرما قرمز شدی اگه میدونستم اینقدر گرمه یه چیز دبگه تنت میکردم ... الهییییییییییییییییییییی
همش لباستو گرفته بودی ...
دو تا عکس از جشن
جون دلمی به خدااااا
چ
چی داری میخوری فسقلی ؟؟؟
تو کالسکه اگه افتاب میخورد بهت گریه میکردی
الهی قربونت برم وقتی بغلی هیچی نمیگی
عاشق اینی که بری تو هواااااا
من فکر میکردم هوا سرد میشه سویشرت واست اوردم البته خیس بود گذاشتم رو دسته کالسکه تا خشک شه
الهی من دورت بگردممممممممممممم
خسته شده بودی رفتیم یه جا نشستیم تا شما شیر بخوری و...
هر کاری کردم تا به عروسکت نگاه کنی نمیکردی گیر داده بودی به سبزه ها
ای خدااااااااااااا چجوری ذوق کرده
کجا رفتیییییییییییی؟؟؟
تو راه برگشت به خونه... به چی فکر میکنی عزیز دلممممممممم
چند روز پیش رفته بودیم خرید کنیم این عکسا رو ازت گرفتم هوا هم خیلی خیلی خوب بود
الهی دوووووووووووووووووووووووووورت بگردم عسلم
الهی قربونت بشم با این نگاه کردنت