بعد از تقریبا ۴ سال
سلام دختر قشنگم نیکای من 😘خیلی وقته چند سال میشه که اینجا چیزی ننوشتم امشب دلم خواست که برات بنویسم✍🏻الان شما ۶ ساله شدی و از دو ماه و ۱۵ روزه دیگه قراره بری مدرسه و من خیلی خوشحالم.... خوشحالم از اینکه تو رو دارم و روزی هزار بار خداروشکر میکنم برای بودنت ♥️ از بعد از تولد دو سالگیت اتفاق های خیلی بدی افتاد و وقتی شما ۳ ساله بودی من از پدرت جدا شدم به هزارو یک دلیل و البته به یک دلیل خیلی بزرگ و بد ....خیلی روزهایی بدی منو تو پشت سر گذاشتیم روزهایی که با یاداوریش تمام تنم میلرزه ....
منو تو خیلی روزهای بدو سختی رو پشت سر گذاشتیم که فقط خدا میدونه ولی هر چی بود تموم شد والان منو شما با هم زندگی میکنیم و مطمئنم روزی میرسه که بهت افتخار کنم هر چند که الان هم با تمام وجودم بهت افتخار میکنم تو بهترین دختر دنیایی، مهربون ترین. مسئولیت پذیر ترین. قشنگترین و کامل ترین دختر دنیاااااا 😘😘😘😘 من با داشتن تو خوشبخت ترین زن دنیامممم♥️♥️
تمام دلخوشی من تو هستی نیکای من و مطمئن باش من برای ارامش و آسایش تو تمام تلاشم رو میکنم و اجازه نمیدم کوچکترین چیزی ارامش رو از تو بگیره و مطمئن باش همیشه مثل کوه پشتم و اگه بارها خطا کنی و یا اشتباه کنی من همیشه در کنارتم و با جان و دلم ازت دفاع میکنم و نمیزارم کسی یا چیزی ناراحتت کنه🙏🏻👩👧
قراره از جمعه هفته آینده یک شب پیش خانواده پدریت بمونی یعنی پدر بزرگ و مادر بزرگت و من از الان ناراحتم که یک شب پیشم نیستی چون عادت ندارم که حتی یک شب پیشم نباشی ولی فکر میکنم اونجا بهت خوش بگذره و همین خوش بودنت برام کافیه ....نمیدونی نیکا که مادرا همیشه نگرانن ولی من تو رو به خدا سپردم و مطمئنم خدا خیلی حواسش بهت هست و هواتو داره♥️♥️